|
عشق آرزو و آرش
سر کلاس درس معلم پرسید : هی بچه ها چه کسی
میدونه عشق چیه ؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت
شدن همه به هم دیگه نگاه میکردن ناگهان آرزو یکی از
بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که
اشک تو چشاش جمع شده بود . آرزو ۳روز بود که با کسی
حرف نزده بود بغل دستیش افسانه موضوع رو ازش پرسید
بغض آرزو ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
گفت : آرزو جان تو جواب بده دخترم عشق چیه ؟
آرزو با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت : عشق ؟
دوباره یه نیشخند زدو گفت : عشق ... ببینم خانوم
معلم شما تا به حال کسی رو دیدید که بهت بگه عشق چیه ؟
معلم مکث کردو جواب داد : خب نه ولی الان دارم از تو میپرسم .
آرزو گفت : بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق
براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی
شفاهی شو حفظ کنید ...
و ادامه داد
من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی
که عاشق شدم با خود عهد بستم که تا وقتی که نفهمم از
من متنفره بجزء اون شخصی دیگه ای رو توی دلم راه
ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین
عهدی عمل کنه .گریه های شبانه و دور از چشم بقیه
به طوری که بالشم خیس میشد اما دوسش داشتم
بیشتر از هر چیز و هر کس حاضرم بودم هر کاری
براش بکنم هر کاری ..
من تا مدتی پیش نمیدونستم که اونم منو دوست
داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل از اینکه
من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی
بود اس ام اس بازی های شبانه صحبت های یواشکی
ها با هم خیلی خوب بودیم عاشق همدیگه بودیم
از ته دل همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم
میکردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی
اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن .
اون زمان خانواده های ما زیاد با هم خوب نبودن
اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و
به پدرم موضوع رو گفت
پدرم از این موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمیکرد
توی این مدت بین ما چنین احساسی
پدید بیاد ولی اومده بود .
پدرم میخواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم
نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو میزنه رفتم جلوی دست
پدرم و گفتم منو بزن اونو ول کن خواهش میکنم بذار بره بهش
اشاره کردم که برو گفت آرزو نه من نمیتونم بذارم که بجای
من تورو بزنه با یه لگد اونو به اونطرف پرتاب کردم و
گفتم برو به خاطر من برو .......
و اون رفت و پدرم منو به رگبار کتک بست عشق یعنی حاضر
باشی هر سختی رو به خاطر راحتیش تحمل کنی بعد این
موضوع عشق من رفت و از اون روز به بعد هیچکس ازش خبر
نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود :
آرزو عزیز همیشه دوست داشتم و دارم من تا آخرین ثانیه ی
عمر به عهدم وفا میکنم منتظرت می مونم شاید ما توی این
دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم میرسن
پس من زودتر میرمو اونجا منتظرت می مونم خدانگهدار گلکم مواظب خودت
باش دوستدار تو آرش
آرزو که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کرد و گفت :
خب خانم معلم گمان کنم جواب واضح بود
معلم هم که به شدت گریه میکرد گفت : آره دخترم میتونی بشینی .
آرزو به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه میکردن ناگهان
در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و گفت : پدر و مادر آرزو اومدن
دنبال آرزو برای مراسم ختم یکی از بستگان .
آرزو بلند شد و گفت : چه کسی ؟
ناظم جواب داد : نمیدونم یه پسر جوان
دستهای آرزو شروع به لرزیدن کرد پاهاش دیگه توان نداشت ناگهان
روی زمین افتاد و دیگه هم بلند نشد
آره آرزو قصه ی ما رفته بود پیش عشقش و
من مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن .....
بازهم نیستی
چند روز است ندیدمت دلم برای صدایت پرمیکشد
دلم تنگ چشمانت شده است
به آروزی دیدارت می خوابم با امید دیدارت چشمانم را بازم می کنم
امروز روز دیگر و هوا هوای دیگری است
بوی عشق می آید
و صدای عاشقی
احساس خوبی دارم
تمامت را احساس میکنم
عطر تنت تمام اتاق را پرکرده است
نمی بینمت اما میدانم که هستی
وقتی درگوشم می گویی دلم خیلی خیلی خیلی برایت تنگ شده است
خوشبختی را باتمام وجودم به آغوش میکشم
... بیائیم ، شبهای قدر را بیائید قدر بدانیم
هفدهم ربیع الاول-ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق ع
محرم : ماه عزای اشرف اولاد آدم است
عید سعید فطر بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد
happy valentines day... روز عشاق
!!! ...سکوتم را به باران هدیه کردم
!!!... عزیزتر از جانم بی تو زندگیم چه خالیه
... مـن بـا تـو عـاشـق تمــــــــــام سـال مـیـشـوم
1180152 بازدید
61 بازدید امروز
34 بازدید دیروز
422 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian